جدید نیوز

کلمات کلیدی

بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست نگارش هشتم

جواب سوالات درسهایی از قرآن پنجشنبه 22 آذر 97

انشا مقایسه ای برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر

انشا صفحه 20 نگارش هفتم در مورد پاییز

پاسخ درسهایی از قران 17 ابان 97

بازنویسی حکایت سگ بر لب جوی استخوانی یافت چندان که در دهان گرفت

شعر گردانی عشق شوری در نهاد ما نهاد صفحه 41 نگارش دوازدهم

متن ادبی درباره صبح سرد و برفی زمستان نگارش دوازدهم

پخش آنلاین پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

پخش آنلاین فیلم پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

پخش آنلاین بازی پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

دانلود فیلم پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

خلاصه گل های پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

خلاصه بازی پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

خلاصه بازی و دانلود فیلم پرسپولیس کاشیما شنبه 12 آبان 97

متن سخنرانی قرائتی و جواب سوالات درسهایی از قران 10 ابان 97

انشا در مورد صدای باران نگارش هشتم

انشا درباره آهنگ سرود ملی

انشا درباره بوی سیر صفحه 62 نگارش هشتم

کلید سوالات ازمون قلمچی 4 ابان 97

پاسخ درسهایی از قران 3 ابان 97

درسهایی از قران 3 ابان 97

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست نگارش هشتم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست نگارش هشتم

انشا با مقدمه و نتیجه گیری در مورد مردکی را چشم درد خواست انشا با موضوع مردکی را چشم درد خواست انشا با موضوع مردکی را چشم درد خواست جدید انشا در مورد مردکی را چشم درد خواست انشا درباره مردکی را چشم درد خواست انشاء پایه نهم با موضوع مردکی را چشم درد خواست باز بینی انشا مردکی را چشم درد خواست باز بینی انشاء مردکی را چشم درد خواست باز بینی انشامردکی را چشم درد خواست باز نویسی انشا مردکی را چشم درد خواست باز نویسی انشاء مردکی را چشم درد خواست باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست باز نویسی حکایت مردکی را چشم درد خواست 20 مهر96 بازنویسی انشا در مورد مردکی را چشم درد خواست بازنویسی انشاء مردکی را چشم درد خواست پایه ی هشتم-حکایت-درس دوم-صفحه ی36 حکایت در مورد مردکی را چشم درد خواست حکایت مردکی را چشم درد خواست حکایت مردکی را چشم درد خواست انشا مردکی را چشم درد خواست مردکی را چشم درد خواست باز نویسی انشا نوشتن حکایت در مورد مردکی را چشم درد خواست

انشاء پایه نهم با موضوع مردکی را چشم درد خواست

«مردکی را چشم درد خواست.پیش بیطار (دام پزشک)رفت که دوا کن.بیطار از انچه در چشم ستوران می کرد ،در دیده او کشید و کور شد.حکومت (شکایت)به داور بردند.گفت:براو هیچ تاوان نیست.اگر این خر نبودی بیش بیطار نرفتی»


برای مشاهده بازنویسی حکایت بر روی اینجا کلیک نمایید


برای مشاهده بازنویسی حکایت بر روی اینجا کلیک نمایید


برای مشاهده بازنویسی حکایت بر روی اینجا کلیک نمایید


برای مشاهده بازنویسی حکایت بر روی اینجا کلیک نمایید